کد مطلب:211323 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110

امام صادق و عیادت مریض
شیخ صدوق می نویسد كه یكی از اصحاب امام صادق علیه السلام چند روز غیبت كرد امام سراغ او را گرفت گفتند مریض است پس از درس به عیادت او رفت آن مرد نزدیك مردن بودن به او فرمود احسن ظنك بالله به خدای خود خوش گمان باش - گفت به خدای خود خوش گمانم اما دختری دارم كه برای معیشت و نگهبانی او نگرانم فرمود:

الذی ترجوه لتضعیف حسناتك و محو سیئاتك فارجه لاصلاح بناتك

یعنی به آن خدائی كه امید داری حسنات تو را مضاعف كند و سیئات تو را محو كند كفایت كار دخترت را هم به او واگذار مگر نشنیدی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود در شب معراج از سدرة المنتهی گذشتم دیدم از بعضی شاخهای درختان شیر بیرون می ریزد مانند پستان و از بعضی شیر و عسل و روغن و برخی آرد سفید و از بعضی لباس و سدر و غیره كه به زمین می ریزد با خود گفتم این چیزها كجا می ریزد جبرئیل گفت این ها را خداوند برای غذای دختران امت تو و پسران آنها آفریده است بگو به پدران و مادران كه دلتنگ برای روزی فرزندان



[ صفحه 130]



نشوید ما آنها را روزی می دهیم و سعدی نظر به همین خبر داشته كه گفته است:



یكی طفل دندان برآورده بود

پدر سر به فكرت فروبرده بود



كه من نان و آب از كجا آرمش

مروت نباشد كه بگذارمش



چو بیچاره گفت این سخن پیش جفت

نگر تا زن او را چه مردانه گفت



مخور هول ابلیس تا جان دهد

كه هر كس كه دندان دهد نان دهد



تواناست آخر خداوند روز

كه روزی رساند تو چندین مسوز



نگارنده كودك اندر شكم

نویسنده عمر و روزیست هم



خداوندگاری كه عبدی خرید

بدارد فكیف آنكه عبد آفرید



تو را نیست این نكته بر كردگار

كه مملوك را بر خداوندگار